×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

بازیچه

    مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را 
فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی

خیانت قصه تلخی است اما از که می نالم
خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را

نسیم وصل وقتی بوی گل می داد حس کردم

که این دیوانه پرپر می کند یک روز گل ها را

خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
نباید بی وفایی دید نیرنگ زلیخا را
 

کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر ما را

نمی دانم چه افسونی گریبان گیر مجنون است
که وحشی می کند چشمانش آهوان صحرا را

چه خواهد کرد با ما عشق پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده‌تر کردی معما را

پنجشنبه 2 تیر 1390 - 11:54:38 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


هجرت


زرتشت


آنتونی رابینز


بعضی‌ وقتا


رابطه سلامتی با مثبت اندیشی


نتيجه اخلاقي


ویلیام شکسپیر


شما نجار زندگی خود هستید!


ویلیام شکسپیر


با مردم


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

21787 بازدید

42 بازدید امروز

3 بازدید دیروز

48 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements